گروه مشاوران کسب و کار کارفرمانیوز
کارفرمانیوز
شعرهاي شاپور احمدي
**انجمن مجله اتاقک**
مجتبی علیمی- تـــرانه
چرند و پرند
کافه ترانه
زنانه نويسي
کتاب کتیبه
ارسال ایمیل به مجله
علی قزل سوفلو
عضویت انجمن
شعرخانه
دانلود موزیک
فرح منصوری - ترانه سُرا
احمد شاملو
زندگینامه ها
ثبت دامنه
صفحات دیگر مجله
تبادل
لینک هوشمند
سایتهای دارای موضوع مرتبط با مجله برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
مجله الکترونیکی اتاقک
و آدرس
otaghack-site.tk
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
فردا (يكشنبه، ۲۰ آذرماه) صدوبيستوپنجمين سالروز تولد ملكالشعرا بهار است.
چهرزاد بهار ـ دختر ملکالشعرا بهار ـ در گفتوگويي عنوان كرد: ۲۰ آذرماه سال ۱۲۶۵ دقيقترين تاريخ تولد پدرم است و اول ارديبهشتماه امسال، شصتمين سالگرد درگذشت ايشان بود که سپري شد.
چهرزاد بهار که خود متولد سال ۱۳۱۵ است، دربارهي وضعيت چاپ ديوان پدرش گفت: آخرين چاپ ديوان اصلي پدرم، ملکالشعراي بهار، با مقدمهاي از خودم در سال ۱۳۸۰ توسط انتشارات توس منتشر شد. ديوان اصلي ملکالشعراي بهار دو جلد کامل است؛ يک جلد قصايد و يک جلد هم شامل غزلها و مثنويها و قطعات است. چاپ قبلي كتاب با مقدمهي برادرم مهرداد منتشر شد که يک مقدار ناقص بود و در چاپ بعدي، نواقص آن اصلاح شد. از روي چاپهاي قبلي و کنوني، خيليها آمدند خلاصهاي بدون اجازه منتشر کردند.
او افزود: اما کامل ترين ديواني که از پدرم منتشر شده، همان است که با مقدمهاي از خودم در سال ۸۰ منتشر شد. تا کنون انتشارات توس ديوان پدر را با مقدمهاي از برادرم مهرداد و من منتشر کرده است. از طريق سايت انتشارات توس اطلاع پيدا کردم که قرار است چاپ جديدي از ديوان پدر منتشر شود که هنوز چنين اتفاقي نيافتاده است.
کوچکترين عضو خانوادهي محمدتقي بهار دربارهي انتشار آثار جديدي از دستنوشتههاي پدرش، گفت: سالها پيش زماني که مادرم در قيد حيات بودند، دستنوشتهها، ديوان، مقالهها و پژوهشهاي پدرم را در اختيار سازمان اسناد گذاشتيم که حفظ شود. بعدها نامههاي پدر را هم آقاي علي ميرانصاري از همان سازمان اسناد چاپ کرد و تقريبا ميشود گفت اثر ديگري از ملکالشعراي بهار باقي نمانده است که منتشر نشده باشد. اما اين آثار به تجديد چاپ احتياج دارند؛ زيرا ناياب شدهاند و علاقهمندان به ايشان، بويژه جوانان، از دسترسي به کتابهاي ايشان محروماند.
او دربارهي انتشار ادامهي مقالههاي محمد تقي بهار اظهار کرد: دو جلد کتاب که شامل تمامي مقالههاي پدرم است، به نام «بهار ادب فارسي» را آقاي محمد گلبن قبل از انقلاب چاپ کرد که مادرم آن اسناد را در اختيار ايشان گذاشت و بعد از انقلاب هم تجديد چاپ شد؛ ولي شنيدهايم آقاي گلبن قرار است بخشي از سخنرانيها و مقالاتي را که خودشان نيز در طول سالها از پدرم جمعآوري کرده، به عنوان جلد سوم و چهارم چاپ کند که البته اين اخبار را نيز از سايتها خواندهام و خيلي وقت است که با ايشان صحبت نکردهام. ولي قبلا که ايشان با من صحبت ميکردند، گفتند درنظر داشتهاند تمامي سخنرانيهاي ملکالشعرا بهار را از زماني که به عنوان وکيل در مجلس حضور داشتند، منتشر کنند که تاکنون اين کار انجام نشده است.
چهرزاد بهار در ادامه به خبرنگار ایسنا گفت: کتابهاي بسياري دربارهي پدرم توسط کاميار عابدي، ميلاد عظيمي، محمدعلي سپانلو و ...منتشر شده است. پدرم يک کتاب شاهنامهي چاپ بمبئي داشت که سالها همانند يک دوست همراه ايشان بود. بعدها آن را به خواهرم پروانه داد و خواهرم زماني که از آمريکا به ايران آمد، اين کتاب را در اختيار من گذاشت. پدر در تمامي سالهاي زندگي خود ـ چه در بستر بيماري و چه در زندان ـ اين کتاب را همراه داشت و در کنارههاي صفحات اين کتاب حاشيهنويسي ميکرد. زماني که کتاب در اختيار من بود، آقاي ميرانصاري تصميم گرفت که از روي کتاب تصويربرداري کند و هشت ـ نه سال پيش با جلد نفيسي به چاپ رسيد که در حال حاضر، کمياب شده و دليل آن هم متأسفانه تجديد چاپ نشدن است.
او در ادامه با اشاره به انتشار کتابي از خواهر بزرگترش، پروانه بهار، گفت: پروانه خواهرم هم زماني که پدر بيمار بود، کتابي به نام «مرغ سحر» نوشت. اين کتاب را در دوران بيماري پدر به خاطر اينکه هميشه بر بالين او بود، دربارهي خاطرات آن دوران، کودکي و همينطور سفرش به آمريکا و زماني که در آنجا به جنبش سياهها و مبارزهي زنان براي آزادي پيوسته، نوشته است که علي دهباشي در ايران آن را چاپ کرد. اين کتاب دو بار تجديد چاپ شد و خواهرم آن را مجددا به زبان انگليسي و با نام «دختر شاعر» خيلي مفصل به اضافهي عکسها و تصاوير بازنويسي کرد و مدتي پيش توسط انتشارات لارسن چاپ شد. در ترجمهي اين کتاب يک خانم استراليايي با پروانه، خواهرم، همکاري کرده که البته بخشي از شعرهاي خواهرم هم در اين کتاب آمده است.
چهرزاد بهار دربارهي اين پرسش که آيا ملكالشعرا بهار در ايران به خوبي معرفي شده است، گفت: بله، به نظر من، همهي مردم ايران ملکالشعرا بهار را به خاطر شعرهاي معروفش که خيلي زبانزد خاص و عام بود، بويژه تصنيف «مرغ سحر» که جهاني شده، ميشناسند. به خاطر دارم زماني رفتم سر مزار پدر که ديدم دو پسر نوجوان آمدند سر مزار پدر و خيلي خوشحال بودند که مقبرهي ملکالشعرا بهار را پيدا کردهاند و من از آنها پرسيدم مگر بهار را ميشناسيد. گفتند بله، شعر هاي او در کتاب ادبيات فارسي ما وجود دارد. درواقع بچههاي ما نيز به واسطهي اينکه شعرهاي پدرم از جمله «چشمه و سنگ»، «دماونديه» و... در کتابهاي درسي آنها وجود دارد، با بهار آشنا هستند.
او همچنين ادامه داد: در حال حاضر نيز سايت ملکالشعرا بهار خيلي به شناخت جهاني او کمک کرده است، حتا خانمي که اين سايت را راهاندازي کرده، در پاريس انجمن بهار را پايهگذاري کرده که دربارهي آثار بهار جلسات مختلف ادبي برگزار ميکنند.
چهرزاد بهار دربارهي حس خود به عنوان دختر ملكالشعرا بهار، اظهار کرد: هميشه به اسم پدرم افتخار ميکنم. زماني که پدرم از دنيا رفت، من ۱۳ ـ ۱۴ سال بيشتر نداشتم و خيلي دور از پدر، بزرگ شدم. پدرم سرمايهاي جز نام نيک نداشت که براي خانوادهاش هم اين افتخار را به جا گذاشته است. در تمام آثار پدرم عشقي است كه به آزادي، انسانيت، صلح و وطن وجود دارد. اينها ثروت و سرمايهي ماست. پدرم به دنبال وطني آزاد، آباد و باسواد و سربلند بود و آخرين اثر او نيز مجموعهي «صلح» بود که آرزو ميکنم اين صلح هم هميشه نصيب ما باشد و احترام به آزادي و عشق به وطن را هميشه دارا باشيم.
او سپس دربارهي اينکه ملكالشعرا بهار هم شاعر، پژوهشگر، روزنامهنگار و سبکشناس بوده است، و از ميان اين وجوه به کدام يک علاقه بيشتري داشته است، گفت: بيشترين و بالاترين دستاورد ايشان، شعرهايش بود و در درجهي اول، ايشان شاعر بود و در درجهي دوم، سياست خيلي برايشان اهميت داشت. پدرم ملکالشعرا بهار از همان ۱۸سالگي به خاطر عشق به وطن، آزادي و دموکراسي به سياست روي آورد و ابتدا از مشروطهخواهان حمايت و با ديکتاتوري مبارزه ميکند و بعد از سال ۱۳۲۰ به وکالت روي ميآورد و با ظلم رضاشاهي مبارزه ميکند و به زندان ميافتد. درواقع، اساس شعرهاي پدرم، مبارزه با ظلم و وطنپرستي بود. سال ۱۳۱۳ پدرم از اصفهان به تهران بازميگردد. در همان سال ۱۳۲۰ پدر وادار ميشود سياست را کنار بگذارد و بسياري از کتابهاي معروف مثل «تاريخ سيستان» و «تاريخ تطور نثر فارسي» را در طول اين سالها تصحيح ميکند. همچنين در همان سال ۱۳۲۰ از مبارزه با ستمگري دست نميکشد و روزنامهي «نوبهار» را راه مياندازد که يک سال دوام ميآورد و بعد بسته ميشود که ايشان پس از آن دوباره وکيل مجلس ميشود.
او با بيان اينکه در سال ۱۳۲۴ ملکالشعرا بهار وزير فرهنگ ميشود، گفت: اين مسأله يکي از بزرگترين اشتباهات پدرم بود. اما در همين دورهي ششماههي وزارت، يکي از مهمترين کارهاي پدر، رياست کنگرهي نويسندگان و شاعران ايران بود که بعد از آن هم چنين کنگرهاي برگزار نشد و اين کنگره بهترين برنامه براي فرهنگ و ادب اين مملکت بود. خيليها علاقه دارند پدر را به حزب توده وصل کنند و ميگويند که کنگره با حزب توده در ارتباط بوده است که بايد بگوييم پدرم هيچ ربطي به حزب توده نداشت و چنين چيزي وجود ندارد.
چهرزاد بهار در پايان سخنانش دربارهي خاطرات خود با ملکالشعرا بهار گفت: دورهي خيلي کوتاهي با پدرم بودم و بعد از اينکه از سفر برگشت و بيمار بود، بايد به ييلاق سفر ميکرد که من در آن دوره همراه پدرم بودم و دورهاي هم که در نياوران زندگي ميکرديم، پدرم از من درخواست ميکرد که يک شعر يا کتاب برايش بخوانم و من آن زمان تازه دوره دبستان را تمام کرده بودم. گاهي اوقات شبها هم به من ميگفتند که روزنامهي اطلاعات را برايشان بخوانم. زمان جنگ کشور کره بود، و پدر از من ميخواست اخبار جنگ را برايش بخوانم که همان سال از پدرم خواستند رييس انجمن صلحطلبان شود که شعر معروف «جغد جنگ» را همان سال سرود.
منبع:فرهنگخانه
نظرات شما عزیزان: